هی غریبـــه...
شب عروسی کت و شلوار سیاهش را به او بپوشان...
رنگ سیاه به مرد من خیلـــــی می آیـــــد...
بند کرواتش را خودت سفت کن...
این کار را دوست دارد...
وقتی دستانت را میگیرد...
خودت را در آغوش او بینداز...
با این کار احساس آرامش میکند...
زحمت تاج عروس را نکش...
سلیقه اش را خوب میدانم،برایت گرفته است...
خلــــــاصه کنم غریــــــــبـــــــه...
جان تو و جـــان مرد من...
.
.
.
می گویند:
خوش به حالت!
از وقتی که رفته حتی خم به ابرو نیاوردی…!
نمی دانند بعضی دردها
کمر خم می کنند، نه ابرو…
.
.
.
وقـتــی بـهـ نبودنت فـکـر مـیـکـنـمـــ …
بی اخـتـیـآر لـبـخـنـد مـیـزنـمــ
نـمـیـدآنــی کـهـ ایـن لـبخـنـد ؛
تـلـخ تـریـن لـحـظـهـ ـی ِ زنـدگــی امــ رآ بـهـ تـصـویـر مـیـکـشـد !
نظر یادتون نره